در ابتدا لطفاً خودتان را بهاختصار برای خوانندگان مجله معرفی کنید.
بنده لیسانس و فوق لیسانس خود را در زبان و ادبیات انگلیسی بهترتیب در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۸ از دانشکدههای ادبیات دانشگاه مشهد و دانشگاه تهران دریافت داشتم. از سال ۱۳۵۰ تاکنون به تدریس زبان عمومی، ادبیات انگلیسی، و ترجمه اشتغال داشتهام. از سال ۱۳۶۹ که اوّلین کنفرانس ترجمه در دانشگاه تبریز برگزار شد، مطالعات خود را در زمینۀ ترجمه متمرکز کردم که حاصل آن شانزده کتاب در زمینۀ ترجمه و فرهنگنویسی بوده است که سه کتاب اختصاصاً مربوط به ترجمه است: هفده گفتار در اصول، روش و نقد ترجمه ، تهران: رهنما ۱۳۷۵، استعارۀ ترجمه، کرمان: دانشگاه شهید باهنر کرمان ۱۳۸۶، و فرهنگ اصطلاحات ترجمه به پنج زبان، تهران: ویستار ۱۳۸۵٫ در اوایل انقلاب به ترجمۀ مسائل polemic پرداختم. مثل انسانشناسی سیاسی و اقتصاد امپریالیسم که اولی را با حکم و صوابدید وزارت علوم در دورۀ تعطیلی دانشگاهها ترجمه کردم، که هیچکدام چاپ نشد، علت آن را نمیدانم و هنوز هم چاپ نشدهاند. بعداً به فکر افتادم که بهجای آنکه ماهی بگیرم و به دیگران بدهم، ماهیگیری را به دیگران یاد بدهم. از این رو به تألیف و ترجمۀ مقاله در زمینه ترجمه دست زدم.
ممکن است در مورد آن دسته از کتابهایتان که اختصاصاً به ترجمه مربوط میشوند توضیح بدهید؟
کتاب هفده گفتار در اصول روش و نقد ترجمه مجموعۀ مقاله، اعم از تألیف و ترجمه، است که در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات رهنما به چاپ رسیده است. کتاب «دوشس و جواهر فروش» حاوی ترجمة متقابل هفت قصّۀ کوتاه است که نکات مطروحۀ ترجمه در هر قصه در پایان ترجمه مورد بحث قرار گرفته است. «فرهنگ اصطلاحات ترجمه به پنج زبان» برای دویست اصطلاح علم و هنر ترجمه معادلسازی و معادلیابی شده است. بعد تعریف و مثالهای آن اصطلاح داده شده است و در پایان معادلهای انگلیسی، فارسی، آلمانی، اسپانیولی، و فرانسۀ آن آمده است. در پایان کتاب جداولی درج شده که اصطلاحات مشابه و متضاد را آورده و راه حلهای رفع نارسائیها را ذکر کرده است. کتاب «استعارۀ ترجمه» همچنین حاوی چهارده گفتار اعم از تألیف و ترجمه در مورد ترجمه است که طی سالها در کنفرانسهای داخلی و خارجی ارائه شده است. دو مقاله از چهارده مقاله به انگلیسی و بقیه به فارسی است. همچنین مقالات مربوط به ترجمه مثل cliché’s, eponyms و غیره مورد بحث قرار گرفته است.
مقالات ارشمندی از شما در فصلنامه مترجم چاپ شده است که حکایت از دسترسی شما به منابع روز و پرداختن به مطالبی نوین از جمله رویکرد فرهنگی به مطالعات ترجمه دارد. آشنایی شما با مطالعات ترجمه چگونه بوده است؟
دسترسی من به منابع روز از دو طریق بوده است: ۱- خرید آخرین کتابهای چاپشده در زمینة ترجمه و فرهنگنویسی از نمایشگاههای بهارة کتابهای خارجی در ایران، و سفارش کتب به ناشران خارجی با استفاده از سهمیة اساتید از ارز دولتی. تاکنون نیز سه بار در کنفرانس ترجمة تبریز و دو بار در کنفرانس ترجمۀ یرموک در اردن هاشمی و چند بار در کنفرانس زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی با ارائۀ مقاله شرکت کردهام.
در خصوص کار آموزش ترجمه در شهر محل تدریس خود و فعالیتهای خود بفرمایید.
بنده از بدو تأسیس دانشگاه باهنر و بعداً دانشگاه شهید باهنر به امر تدریس انواع ترجمه، اصول و روش ترجمه، ترجمۀ اقتصادی، سیاسی، ادبی ۱ و ۲، پیشرفته ۱ و ۲، اسلامی ۱ و ۲ و ترجمۀ اصطلاحات اشتغال داشتهام. نکتۀ قابل ذکر اینکه علاوه بر ترجمۀ انگلیسی به فارسی به ترجمۀ فارسی به انگلیسی در ترجمۀ پیشرفته و ادبی و اسلامی نیز پرداختهام که کمتر در دانشگاهها مورد عنایت است. میخواهم تأکید کنم که این نوع ترجمه قدرت آموزندگی بسیار بیشتری از ترجمۀ انگلیسی به فارسی دارد چون دانشجو را در خیلی از حوزههای زبانآموزی فعال میکند از جمله گرامر، حروف اضافه، اصطلاح، زیرمعنا (connotation) و باهمآیی (collocation) مشروط بر آنکه بازخورد هم به دانشجو داده شود تا دانشجو پی به اشتباهات خود ببرد.
در مورد پیشرفت مطالعات ترجمه در ایران چه نظری دارید؟ آیا دورههای تکمیلی ترجمه به رشتۀ نوین «مطالعات ترجمه» می پردازد؟
در پیشرفت مطالعات ترجمه در سالهای اخیر قدمهای بزرگی برداشته شده است. در زمان تحصیل ما تنها منبعِ ترجمه کتاب دکتر پازارگادی بود. بعداً دکتر میمندینژاد کتابی در اصول و روش ترجمه تألیف کرد و بعداً مرحومه دکتر طاهره صفارزاده. یک کتاب انگلیسی هم از نایدا در دانشگاه شیراز وجود داشت. اما امروز با انفجار اطلاعات در مورد همهچیز، از جمله ترجمه، روبرو هستیم. اصولاً چون انگلیسیها و آمریکاییها زبان قوی و بینالمللی داشتند تا این اواخر به ترجمه و مطالب مربوط به ترجمه اهمیـتی نمیدادند و بیشتر اروپاییان شرقی به این مهم توجه داشتند. در آمریکا تنها توجهی که به ترجمه میشد مربوط به ترجمة کتاب مقدس به زبانهای بومیِ کماهمیت بود؛ مجلة نایدا با عنوان the Bible Translation حاکی از این مدعا است، که گاهی مقالاتی در مورد ترجمۀ عام داشت.
در کل باید بگویم به پیشرفت مطالعات ترجمه در ایران خوشبین هستم، اما میخواهم تأکید کنم که در برابر تئوری، ترجمۀ عملی و کارگاه ترجمه نباید مغفول قرار گیرد، بهطوری که ما خیلی تئوری ترجمه بدانیم اما از کار بستن آن عاجز باشیم، همانطور که خیلی راجع به گرامر میخوانیم، اما از بهکار بردن آن عاجز هستیم.
دانشگاه چگونه می تواند به پیشرفت کیفیت ترجمه کمک کند؟
دانشگاه میتواند به پیشرفت کیفیت ترجمه کمک کند. عدّهای از مترجمان حرفهای در زمینۀ تربیت مترجم توسط دانشگاهها بدبین هستند، اما من بدبین نیستم. درست است که ترجمه مثل سایر رشتهها به ذوق و علاقۀ دانشجو بستگی دارد، اما میتوان با آموزش صحیح حداقل چهار تا پنج نفر مترجم خوب در هر کلاس تربیت کرد.
برنامۀ فوق لیسانس ترجمه ضعفهایی دارد که امیدوارم در آن تجدید نظر شود و به جای دروس testing و teaching گنجانده شده در برنامه، ادبیات انگلیسی یا ادبیات جهان، دستور زبان فارسی و آئین نگارش و زبان دوم در آن گنجانیده شود. دانشجویان در زبان مادری بسیار ضعف دارند و فکر میکنند به صِرف فارسیزبان بودن نیازی به آموختن این زبان ندارند. خود من تجربۀ شخصی دارم که آشنائیم با زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی و زبان فرانسه بسیار برایم نافع بوده است و حتماً خود شما کسانی را سراغ دارید که بدون اطلاع از تئوری ترجمه شمّاً و با اطّلاعات از زبان و ادبیات فارسی مترجمان خوبی شدهاند.
نظر خود را در مورد آموزش و ترجمۀ زبانهای غیر انگلیسی در ایران بفرمایید.
ترجمه از و به زبانهای دیگر از جمله عربی، فرانسه، آلمانی، اسپانیولی، ایتالیایی، و روسی نیز باید تشویق و ترغیب گردد. ما باید مترجمانی تربیت کنیم که از زبان واسطة انگلیسی برای ترجمه این متون استفاده نکنند و شاید این ظلم فاحشی است به زبانهای دیگر .
در مورد کیفیت ترجمۀ مکتوب در ایران و تأثیر ویرایش در ترجمۀ رسانهای توضیح دهید.
کیفیت ترجمۀ مکتوب در ایران در سالهای اخیر به علت آشنایی بیشتر با کتب اصول و روش ترجمه و ترجمهشناسی بهتر شده است. در مورد ویرایش ترجمه، ویراستار باید علاوه بر داشتن علم ویرایش، از زبان خارجی علم ترجمه هم برخوردار باشد، چون بعضی از ویراستاران که زبان نمی دانند، گاهی حتی با ویرایش مفهوم را تغییر می دهند. بی جهت نیست که گفته اند: ویراستار گندم را از کاه جدا می کند و کاه را چاپ می کند.
باید بر کار مطبوعات و رسانههای جمعی از نظر صحیحنویسی مراقبت شود چون اینها بهخاطر بُردی که دارند از بدآموزی بسیار مؤثری برخوردار هستند، و هر روز کالکها (calques)، نوواژهها (neologisms) کلمات مُد (vogue words) زیادی وارد زبان میکنند. به کاربرد واژههای زشتِ «نمایندگی کردن» «روی شما حساب میکنم» «از عیبهایی برخوردار است» توجه فرمایید. قبلاً هوشنگ اعلم در این زمینه کار کرده است. به مقالات ایشان در دومین سمینار زبان فارسی در صدا و سیما: انتشارات سروش ۷۱، مراجعه شود.
چه راهکارهای مهمی را برای انتقال صحیح مفاهیم برای کسانی که می خواهند ترجمه را بهعنوان یک مقولۀ فرهنگی مهم دنبال کنند توصیه می کنید؟
برای انتقال صحیح مفاهیم و حتی سبک سه چیز لازم است: تسلط بر زبان مبدأ، تسلط بر زبان مقصد، تسلط بر موضوع و فرهنگ آن زبان مبدأ، و هر کدام از اینها که بلنگند مفهوم و سبک به زبان دیگر انتقال نمییابد.
با توجه به اینکه قرارگرفتن در محیطی که به زبان مادری فرد زبانآموز سخن گفته نمیشود، میتواند تا حدود زیادی روند زبان آموزی را تسهیل کند؛ برگزاری دوره های آموزشی کوتاه و یا میانمدت در خارج از کشور برای دانشجویان زبانهای خارجی را تا چه حد در بالا رفتن کیفی مهارتهای حرفهای آنها مؤثر میدانید؟ این ابتکار مسلماً با دشواریهایی هم مواجه خواهد بود. چگونه میتوان از مشکلات این زمینه هم جلوگیری نمود.
بهخاطر مسائل سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی قرارگرفتن در محیط زبان مادری برای دانشجویان ما چه کوتاهمدت، چه میانمدت متعذر است. بر خلاف سایر کشورهای خاورمیانه که بسیار آسان است و تشویق میشود. برای رفع این نقیصه پیشنهادهایی دارم.
استفاده از فیلم، نوار، ویدئو، اینترنت.
تا آنجا که اطلاع دارم از چهار مهارت زبان، oral production در دانشجویان ایرانی از همه ضعیفتر است و از این دو مهارت speaking و listening، مهارت listening.
مخصوصاً باید به تدریس interpreting در ایران توجه بیشتری شود و اساتید ذیصلاح را به تدریس این رشته بگمارند و از خارجیان برای سخنرانی دعوت شود و دانشجویان را وا دارند فیالبداهه ترجمه کنند.
خواندن کتاب به انگلیسی، اعم از رمان و غیر رمان. استفاده از Thesaurus برای پیبردن به Connotation کلمات و استفاده از Collocation Dictionaries برای یافتن همایندها بهمنظور پرهیز از ترجمههای نامأنوس و غیر طبیعی.
در پایان، از وقتی که گذاشتید و به پرسشهای ما پاسخ دادید، سپاسگزاریم.
منبع: نشريه درباره ترجمه، شماره هفتم